شماره یک

و آنچه من می بینم...

شماره یک

و آنچه من می بینم...

یک سوم در صفها !



س. ن. : شماره یک ها هیچوقت خوشبخت نیستند ، چون همیشه نگران این هستند که شماره دو شوند !



صف
صف پدیده ای مختص جوامع بشری است و عامل انسانی همیشه در آن دخیل می باشد بهمین دلیل است که شما هیچگاه در بین حیوانات صفی را مشاهده نمی کنید ! صفها در اثر ازدحام افرادی که خواهان دریافت خدمت یا کالایی هستند بصورت کاملا خودجوش و پیش بینی نشده بوجود می آیند . عده ای از کارشناسان بر این باورند که هنگامی که ارائه دهندگان کالا یا خدمات از عرضه آن (کالا یا خدمات) در مدت زمان کوتاه یا بصورت زمانبندی شده عاجز باشند ، بصورت فرضی صف ایجاد شده و افرادی بصورت قطعی در آن جای می گیرند !
عموما در صف (صفها) اتفاقات مهمی از قبیل آشنایی ها ، دوستی ها ، برخوردها (اعم از خشن  یا آرام) و ... رخ می دهد که با توجه به نوع صف ، میانگین سنی افراد و موضوع صف متفاوت بوده .
صفها به دو دسته تقسیم می شوند : صفهای منظم و صفهای آشفته . صفِ منظم صفی است که در آن فرد بعد از مدت زمان نسبتا مشخصی از انتهای صف به ابتدای آن رسیده و شخصی که دیرتر به صف پیوسته باشد از کسی که زودتر در صف قرار گرفته باشد دیرتر به ابتدای صف می رسد از کسی که زودتر در صف حضور داشته !!! ولی در صفهای آشفته هیچگونه قانونی وجود نداشته و قدرت بدنی بالا ، پرروئی ، سرعت العمل و تیزهوشی از عوامل موفقیت اشخاص حاضر در این گونه صفها می باشد ؛ لازم بذکر است که صفهای آشفته زمانی بوجود می آیند که عامه مردم  -به اشتباه- فکر می کنند صفی وجود ندارد !
گفتنی است که در هیچ یک از انواع صفها ، مدت زمان لازم برای رسیدن به ابتدای صف هیچگاه  قابل محاسبه و پیش بینی نبوده و صرفا به شانس ، قضا و قدر ، شرایط آب و هوایی و هر چیز بی ربط دیگری بستگی دارد !
اشتراک در یک موضوع بین متفاوت ترین افراد حاضر در یک صف ، از ویژگی های جالب صفها می باشد !
بر اساس آخرین یافته دانشمندان و محققان ، عمر انسانها در کشورهای جهان سوم به سه قسمت تقسیم و سپری می شود : یک سوم در خواب ، یک سوم در صفها ، و یک سوم  باقیمانده در هر جایی غیر از صفها !!!!!

مرزهای ذهنی !



س. ن. : تیمور شرقی نام کشوری در جنوب شرقی آسیا است ؛ جزیره ای که با حدود ۱/۵ میلیون نفر جمعیت ، در سال ۲۰۰۲ از اندونزی جدا شده و اعلام استقلال کرده است ...


مشخصات کشور مورد علاقه ی من :


* آزادی تا حدی که مانع از آسایش دیگران نشود ، از بدیهی ترین و اصلی ترین قوانین این کشور است

* در این کشور از آلودگی های رایج در دنیای امروز خبری نیست

* هیچ ماده یا محصول یا وسیله ای در این کشور تولید نمی شود که به محیط زیست یا آرامش ساکنان آن لطمه وارد کند

* در این کشور هیچ دری قفل ندارد و در هیچ مکانی دزدگیر نصب نشده است و همچنین شما نگهبان یا پلیس و مامور و سگ نگهبان و سیم خاردار و حفاظ و ... نمی بینید

* واژه های زیر برای مردم این کشور کاملا بیگانه بوده و آنها هیچگونه تعریفی از این لغات در ذهن خود ندارند : دروغ ، تهمت ، خشونت ، قتل ، آدمربایی ، دزدی ، کلاهبرداری ، ناامنی ، غارت ، تجاوز ، ...

* برخی از خصایص مردمان این کشور : بسیار شاد هستند و همیشه لبخند می زنند - هیچگاه بخاطر منافع خود منافع دیگران را به خطر نمی اندازند - هیچگاه به عقاید یکدیگر توهین نمی کنند - حتی در شرایطی که خود به کمک احتیاج دارن باز هم به دیگری کمک می کنند - همگی با یکدیگر دوست و صمیمی بوده - برای جویا شدن از احوال یکدیگر بجای ارسال ایمیل یا اس ام اس ، یا بعضا میس کال و تل و کبوتر نامه رسان و این جور چیزها ، به دیدار هم می روند !
 
* هیچگونه دادگاه ، شورای حل  اختلاف یا دادگستری یا کمیته انضباطی در این کشور وجود ندارد

* برای مهاجرت به این کشور به جای رفتن به سفارتخانه ، فقط کافیست کمی در مورد مشخصات آن ، تفکر کنید

* جمعیت این کشور طبق آخرین سرشماری قبل از نوشتن این یادداشت ، یک نفر گزارش شده است




پ. ن. ۱: وسعت مرزهای کشور ذکر شده به اندازه تخیلات ذهن من است و این کشور در هیچ محل یا مکانی غیر از وبلاگ شماره یک تاکنون ثبت و یافت نشده است !


پ. ن. ۲: سر نوشت ذکر شده در ابتدا ، هیچ ارتباطی با موضوع نداشته و فقط جهت اطلاع و آگاهی می باشد !!


پ. ن. ۳: به علت خستگی ، صفهای طولانی مراکز معاینه فنی خودروها ، برگزاری جلسات غیر علنی شورای شهر تهران در روزهای یکشنبه ، صرفه جویی در مصرف گاز ، بهبود وضعیت سرور بلاگ اسکای ، و خواب آلودگی ، این یادداشت بصورت خلاصه نوشته شده است !


پ. ن. ۴: از درج نظرات سیاسی بشدت پرهیز کنید !




۱۲ساعت بعد نوشت! : East Timor نام لاتین کشور ذکر شده در سرنوشت است (به تلفظ آن دقت شود)




سفر درون شهری در تهران !

 

 
س. ن. : با سفر درون شهری امروزم به منطقه ۱۲ ، به نتیجه جالبی رسیدم ...
 

در این یادداشت به بررسی تخصصی یک بازی جدید کامپیوتری می پردازیم !

* نام بازی : سفر (درون شهری) در تهران !
* محصول : سال ۲۰۰۹ ، کمپانی شماره یک !
* سبک بازی : اکشن ، تخیلی ، درام ، کلاسیک ، حادثه ای ، ماجراجویی ، پلیسی !!!!!!!
* توجه : این بازی برای افراد زیر ۱۸ سال و همچنین افراد سالمند و یا دارای ناراحتی قلبی یا قبلی (یا بعدی !) ، خانم های باردار و ... توصیه نمی شود !
 

* توضیحات و شرح بازی :
 
- بعد از انتخاب مبدا و مقصد و همچنین شخصیت بازیکن در ابتدا ، شما می بایستی هر چه سریعتر از طریق یک مسیر مناسب خود را به مقصد برسانید ! (یک دلیل برای سخت بودن بازی!)
 
- در این بازی هیچ گونه قانون مشخصی برای رسیدن به مقصد وجود نداشته و همه چیز بر حسب زمان و مکان تغییر می کند ! (یک دلیل برای تخیلی بودن بازی!)

- هوش مصنوعی این بازی بسیار قوی بوده و به هر نحو ممکن سعی دارد شما را game over کند !!
 
- می توانید یک خودرو انتخاب کنید ، چنانچه هیچ خودرویی را انتخاب نکنید و قصد داشته باشید با حمل و نقل عمومی به مقصد برسید ، مطمئن باشید game over  می شوید !

- ممکن است بدلیل پوشش نامناسب انتخاب شده در ابتدای بازی ، در هر لحظه و در هر مکان توسط افرادی که بهمین منظور در این بازی وجود دارند ، دستگیر شده و game over شوید !!!
 
- به نقشه موجود در بازی اعتماد نکنید ! مسیری را که در نقشه دوطرفه می بینید ممکن است بدلیل عملیات های مختلف هم اکنون یک طرفه شده باشد ! و یا میدانی که تا دیروز وجود داشته امروز دیگر اثری از آن نباشد !!! پس فقط به حس ششم و شانس خود در یافتن مسیر مناسب ، اتکا کنید !

- چنانچه در ابتدای بازی شخصیت مونث را انتخاب کرده باشید ، علاوه بر موارد ذکر شده می بایستی با : مزاحمین نوامیس ! اراذل و اوباش ! افراد بیکار ! و بطور کلی تمامی جنس مذکر در طول مسیر مبارزه کرده تا به مقصد برسید !!!!!

- این بازیpause  ندارد !

- ممکن است در طول مسیر با موجوداتی روبرو شوید که حتی بدون دلیل قصد درگیری با شما را داشته و از هیچ کوششی در این راه دریغ نمی کنند ! ؛ سعی کنید بدون توجه به آنها مسیر خود را ادامه دهید در غیر اینصورت game over می شوید !!

- همچنین در این بازی موجوداتی عجیب وجود دارد که سوار بر وسیله ای به نام موتور سیکلت اند و به تعداد خیلی زیاد در همه جا یافت می شود !! برخی از خصوصیات این موجودات عجیب : جسور ، نترس ، شجاع ، بی باک ، بی عقل  ، بی همه چیز ، بی ... ! ، ... !    

- هر لحظه ممکن است در خیابان ، زمین دهان باز کرده و شما را به همراه آنچه در اطرافتان است ، ببلعد !

- به هیچ یک از علائم موجود در بازی از قبیل تابلوهای راهنمایی و رانندگی اعتنا نکنید در غیر اینصورت هیچگاه موفق به رسیدن به مقصد نمی شوید !

- اصل موفقیت در این بازی بطور خلاصه ، زیر پا گذاشتن قوانین به هر نحو ممکن می باشد !!!

- در تمامی مراحل این بازی ، یک پیام بصورت مداوم و تکراری نمایش داده می شود "در مصرف گاز صرفه جویی کنید!" ، فقط کافیست بر روی OK کلیک کرده و بازی را ادامه دهید !!!

- چنانچه در این بازی : تصادف نکنید ! تو چاه یا چاله یا جوی آب (یا هر جایی دیگری که قابل افتادن باشد !!!!!) نیافتید ! ، هنگام عبور از خیابان زیر ماشین نروید ! ، تو پیاده رو موتور بهتون نزنه ! ، آوار رو سرتون خراب نشه ! ، توسط پلیس دستگیر نشوید ! ، منفجر نشوید ! و ...    ،    شک نکنید که باز هم موفق به تمام کردن این بازی نخواهید شد !!!!!!!!!! بدلیل اینکه در این بازی "تلاش بیشتر" با "موفقیت" اصلا رابطه مستقیمی ندارد !   (یک دلیل برای درام بودن بازی !)

 

توضیح ۱ : از زمان انتشار این بازی تا کنون کسی موفق به تمام کردن بازی نشده است !

توضیح ۲ : گفته می شود این بازی از روی زندگی واقعی مردمانی ساخته شده است که در شهری زندگی می کنند که اتفاقا نام آن  تهران  است و هر روز سفرهای درون شهری متعددی را در آن انجام می دهند  !!!!!!!!!

توضیح ۳ : بزودی بازی های دیگر از سوی همین کمپانی منتشر خواهد شد :
    - رانندگی فرمول یک در تهران !
    - غول ترافیک و چراغ جادو !

همسایه آزاری!



 س.ن. : تقویم و ساعت بهم یادآوری می کنن که وقتشه که چیزی بنویسم ... قوانین خود ساخته شماره یک بهم یادآوری می کنه که نمی تونم از خودم و احساساتم بنویسم ... موزیکی که همزمان با نوشتن این کلمات ، همراهیم می کنه چیزهایی رو به یادم میاره که خوشایند نیست ... و از همه مهمتر شنیدن صدای دریل کاری همسایه عزیزمان است که عنوان این یادداشت را به من یادآوری می کند !!!

 

چگونه همسایه خود را آزار دهیم ؟!

 مواد لازم : یک عدد همسایه با فرهنگ که متوسط تحصیلات خانوادگی آنها دکتراست و چندین و چند سال در کشورهای اروپایی زندگی کرده اند و بشدت نسبت به فرهنگ آپارتمان نشینی همسایه های خود حساس هستند !!!

 
۱- همیشه در راهرو ها و راه پله ها با صدای بلند با تلفن همراه صحبت کنید!

    تذکر : چنانچه دارای لهجه خاصی هستید این مورد تاثیر بسیاری دارد !


۲- آدامسهای جویده شده خود را هیچگاه دور نیاندازید ! دستگیره درها و میله راه پله ها مکانی بهتری برای چسباندن آدامسها می باشد!!


۳- کشیدن و جابجایی وسایل منزل خصوصا در زمانی که کف سرامیک باشد صدای بسیار زیبایی را تولید می کند که نباید همسایه عزیز را از شنیدن این صدای دلنشین محروم کنید !


۴- تمامی کفشهای مورد استفاده و حتی غیر قابل استفاده خود را در پشت در بگذارید ! (فراموش نکنید که داخل خانه جای این چیز ها نیست !!!)


۵- هنگام ورود و خروج از منزل خود ، درب را (تا حد امکان) محکم بسته ! (بدین ترتیب از بسته شدن آن نیز مطمئن خواهید شد! )


۶- اگر می خواهید ۵ میخ را در دیوار فرو کنید هیچگاه ۵ میخ را بصورت متوالی به دیوار نکوبید ! بلکه با فاصله زمانی ۵ دقیقه ، میخ بعدی را وارد دیوار نمائید! (با این کار نه تنها ۲۵ دقیقه روی افکار همسایتان میخ کوبی کرده اید بلکه 5 بار او را سورپرایز کرده اید !!!)


۷- زمانی که همسایه عزیز مهمان دارند و مهمانهای آنها در حال ورود و یا خروج می باشند ، بهترین زمان برای بیرون گذاشتن زباله ها است !

    تذکر : پوشیدن پیژامه و زیر پوش و دمپایی از الزامات این مرحله می باشد !


۸- فرزند بیشتر ، همسایه آزاری بیشتر !!! یادتان باشد که هیچگاه فرزندانتان را برای بازی کردن در خانه محبوس ننمائید ، بلکه به آنها اجازه دهید آزادانه در راهروها و راه پله ها تفریح کنند !

    تذکر : خریدن مداد شمعی برای کودکانتان در این مرحله الزامی می باشد !


 ...

 

توجه : چنانچه موارد گفته شده برای همسایه آزاری کافی نمی باشد کافیست از همسایه گرامی اینجانب سایر موارد را سوال نمائید .

 پ.ن. : "این همه نمک رو از کجا میاری گونی گونی خالی می کنی تو مطالبت؟!" مهم نیست که چه کسی این سوال رو پرسیده مهم اینه که :

اگر اتفاقات نه چندان خوشایند پیرامونمون که با زبان طنز اینجا نوشته می شود همانند زخمی باشد در ذهن من ، بی تفاوتی و بی مسئولیتی آدمها نسبت به این مسائل و اتفاقات ، درست مثل نمک بر روی زخم است ... و این همان نمکیست که گونی گونی در میان مطالب شماره یک می بینید ...


الاغ ها به بهشت نمی روند!

 
 

از شدت سرما دستهامو تا آرنج تو جیبای شلوارم کرده بودم ! و همزمان سعی داشتم که حداقل افکارم رو از یخ زدگی نجات بدم ... نمی دونم تو سرمای چند درجه زیر یا روی صفر ، پیاده روی در منطقه ۱۳ شهرداری تهران چه خیری برام داشته که اون روز هوس انجام این کار رو کردم ... مسیر مارپیچ و ناهمگونی که بعضا بخاطر ساخت و ساز ساختمانی و متعاقبا بسته شدن پیاده رو ، انسانهای علاقه مند به پیاده روی رو مجبور می کرد گهگاهی با ورود به خیابان ، تنوعی هر چند خطرناک را تجربه کنند ! ... من نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، که با عبور از کنار یک ماشین پارک شده و باز شدن ناگهانی درب آن ، نه تنها از اون قاعده مستثنی شدم !!! بلکه با جوب کنار خیابون هم یکی شدم ! (قافیه دارد!)
بر خلاف همیشه و بنا بر روال چند وقت اخیر ، اعتراض خود را به گوش طرف رساندم و جوابی شنیدم که موجبات تامل چند لحظه ای من شد : خب می خواستی از اینجا رد نشی !!!
با کمک چند انسان خیر از آن مهلکه نجات پیدا کرده و قصد انجام عکس العملی مناسب را داشتم که موارد زیر به ذهن نیمه منجمدم خطور کرد :
الف- گرفتن یقه شخص خاطی و ... ... ... ... ... ... ، که دیگر در هیچ شرایطی هوس باز نمودن درب ماشین را ننماید !!!

ب- تماس با مرکز فوریتهای پلیس (همون ۱۱۰ !) و شکایت از عدم اجرای طرح انضباط اجتماعی در منطقه ۱۳ !

ج- در صورت عدم توانایی برای اجرای مورد الف ، باز نمودن دهان خود و بکار بردن الفاظی شایسته شخص خاطی

د- ادامه راه خود بدون هیچگونه عکس العملی و تفکر در مورد عنوان این یادداشت !



تذکر : منظور از الاغ بکار رفته در عنوان ، آن حیوان چهار پای زحمت کش نیست ! بلکه استعاره از موجوداتی ۲پا است که ظاهری همانند یک انسان دارند ولی فاقد هر گونه شعور و درک می باشند !

تذکر : هیچوقت در هنگام پیاده روی دستهایتان را درون جیب هایتان نکنید !