شماره یک

و آنچه من می بینم...

شماره یک

و آنچه من می بینم...

نتیجه گیری

 

    چند داستان از تصادفات من :


- با سرعت نسبتا زیادی مسیر مستقیم یه خیابون رو در پیش گرفته بودم ... یه ۲۰۶ (در حال دور زدن) ٬ از سپر جلو تا سپر عقب  یک سمت ماشین من رو به سلیقه خودش تزئین کرد !!
یک انسان نابینا هم می تونست بفهمه که کی مقصره ؟!!! ولی آقای ۲۰۶ فاقد هر گونه شعور و درک در این زمینه و از همه مهمتر طلبکار هم بود !! ... ادامه این داستان تصادف هم که مشخصه ... انتظار به میزان ۳ ساعت برای حضور کارشناس راهنمایی و رانندگی ... رفت و آمد به اداره بیمه به میزان ۲ روز ... صافکاری و رنگ ماشین هم به میزان لازم !!!!!
 

- باز هم با سرعت نسبتا زیاد تو خط سوم بزرگراه به سوی هدف می شتافتم که ناگهان چشمم به جمال خودروی یک انسان فاقد درک و شعور از رانندگی ٬ آشنا شد !!  دیدنه یه ماشین که عمود نسبت به حرکت ماشینا کنار بزرگراه ایستاده بود ٬ اونقدر برام عجیب بود که فکر می کردم دچار توهم شدم و سرابه !!! زمانی که با همان سرعت به ۱۰ متری خودروی مذکور رسیدم ٬ چشمهای گرد آقای راننده (که ناشی از این تفکر آقای راننده بوده که : چرا ترمز نمی کنه؟!!!) من را از خواب غفلت بیدار کرد و با وجود خط ترمز ۸ متری ٬ باز هم تصادفی دیگر در کارنامه بنده ثبت شد! و باز همان داستان تکراری: آقای راننده طلبکار بوده!!! ادعا داشته که قبل از اجرای حرکت متحیر العقول ٬ راهنما زده! و ضمنا تاکید داشته که ماشین اون بیشتر از ماشین من خسارت دیده !!!!! (خدایا کمک!) و ...
 

- و باز هم با سرعت نسبتا زیاد و باز هم یک مسیر مستقیم به سوی هدف (نهار!!) ... همه چیز به خوبی و خوشی می گذشت تا این که ... کمی دورتر یک ماشین در حال دور زدن ... و نور بالای و بوقهای ماشین من که هیچ تاثیری نداشت ...  و راننده ای که معنی دو خط موازی وسط خیابان رو نمی فهمید ٬حتی بعد از تصادف همراه با توضیحات بنده !!! ... و تنها تفاوت این تصادف ٬‌ انصراف بنده از ادامه داستان همیشگی بود ... (بعد از این داستان نیز به همگان ثابت شد که هیچ چیز برای من مهمتر از وعده های غذایی نمی باشد!!!!!!!)
 

 -  و ...

 

سرعت زیاد من در همه امور زندگی (علی الخصوص رانندگی) ٬ نتیجه اخلاقی داستانهای گفته شده نیست! بلکه ... انجام اشتباهات سهوی یا عمدی و عدم پذیرش و قبول آن حتی در مقابل صریح ترین قوانین ٬ قسمتی از فرهنگ ملتی شده است که ادعای چند هزار سال تمدن را دارند ... بخشی از تفکرات تنهایی من و نتیجه گیری داستان های ذکر شده است . 

 

یک ...

 

*یک خبر : ‌تنها پایتخت در دنیا که شبکه جمع آوری فاضلاب ندارد ٬ تهران است !

*یک نکته : روزانه ۳۰٪ آب شرب تهران بدلیل فرسودگی شبکه توزیع ٬ هدر می رود ! (صرفه جویی یادتون نره!)

*یک جوک تکراری : اظهار نظر یکی از مسئولین صنایع خودروسازی کشور = در هیچ جای دنیا نصب ترمز ABS بر روی خودروها اجباری نیست !!

*یک توصیه : هیچ وقت برای یک سفر درون شهری با وسایل حمل و نقل عمومی ، از "ون" استفاده نکنید ! (در یادداشتهای بعدی بطور مفصل توضیح داده می شود)
 
*یک سوال : چرا اینقدر گرد و خاک تو اتاقم زیاده ؟!!

*یک جوک جدید : اظهار نظر یکی دیگر از مسئولین صنایع خودروسازی کشور در رابطه با الزام خودروسازان داخلی به نصب کپسول آتش خاموش کن در خودروها = ظرفیت تولید روزانه ۲۵۰۰ کپسول در کشور وجود ندارد !!

*یک نظر سنجی : به نظر شما کدامیک از موارد زیر برای مقابله با افسردگی پاییزی موثر می باشد ؟!
الف- مشاهده نیمه پر لیوان و تفکر در مورد آن     ب- ازدواج (در صورت متاهل بودن ، ازدواج مجدد!!)     ج- خواندن وبلاگ شماره یک     د- خودکشی     ه- موارد الف و ج     و- موارد ج و د     

*یک معما : حداکثر سرعت مجاز در بزرگراه های شهر تهران چقدر است ؟ (لازم بذکر است که ... تابلوهای راهنمایی و رانندگی نصب شده در بزرگراه ها حداکثر سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت را نشان می دهند ... در آئین نامه اصلاحی راهنمایی و رانندگی مصوب سال ۸۵ ، حداکثر سرعت مجاز در بزرگراه ها ، ۱۰۰کیلومتر در ساعت تعیین شده است ... دوربین های کنترل سرعت بزرگراه نیایش بر روی حداکثر سرعت مجاز ۱۲۰ کیلومتر در ساعت تنظیم شده اند !!!!!)

*یک ... : یک یادداشت از شماره یک !