شماره یک

و آنچه من می بینم...

شماره یک

و آنچه من می بینم...

اندر فواید استفاده از حمل و نقل عمومی

 

 

از آنجائیکه مسئولین مدام شهروندان تهرانی را به استفاده وسایل حمل و نقل عمومی ترغیب ٬‌ تشویق و تهدید می نمایند ... و از آنجائیکه ما (یعنی شهروندان!) فاقد هر گونه شعور و عقل برای درک فواید آن می باشیم ... و نمی دانیم که با استفاده از آن (یعنی حمل و نقل عمومی!) نه تنها دیر به مقصد می رسیم (که همانا دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!) ... بلکه بسیار چیزهای مفید دیگر نیز شامل حالمان می شود ... که دعا می کنیم نصیب هیچ موجود زنده و غیر زنده ای نشود! ... در ذیل با فواید استفاده از یکی  وسایل حمل و نقل عمومی آشنا می شویم ...

 

مترو :

 

- افزایش حجم ریه ها : بدلیل نبود گاز حیاتی اکسیژن در داخل واگنها در مواقع ازدحام و متعاقبا وجود گازهای دیگر به جای آن ، افراد به محبوس کردن و ذخیره مقادیر زیادی اکسیژن در درون ریه های خود ٬ مجبور می شوند که این اتفاق در صورت تداوم به افزایش حجم ریه ها منتهی می شود!

 

- افزایش سرعت عمل و ضریب هوشی : یک مسابقه بسیار جذاب که در ابتدا و انتهای خطوط مترو در بین مسافرین برگزار می شود که اتفاقا با استقبال آنها نیز روبرو شده ، سبب افزایش سرعت عمل و ضریب هوشی افرادی می شود که در این مسابقه شرکت می کنند .

    شرح مسابقه: این مسابقه بسیار شبیه به همان صندلی بازی معروف است با این تفاوت که این بار از پخش موزیک (و احیانا رقص!) خبری نیست و شرکت کنندگان کافیست با باز شدن دربها ، حمله وحشیانه خود را آغاز کنند (ببخشید! بازی را آغاز کنند) این مسابقه هیچ گونه محدودیت سنی نداشته و تعداد شرکت کنندگان در آن هر چه بیشتر باشد به هیجان این مسابقه افزوده خواهد شد (توصیه می شود نسبت صندلی ها به افراد شرکت کننده در بازی ، از ۱ به ۳ کمتر نباشد!)


-  احساس نزدیکی به پروردگار : در پاره ای از اوقات با توجه به فشاری که افراد حاضر درون واگنها متحمل می شوند (که با اندازه گیری دستگاه های فشار سنج ، تا ۲۰ برابره نیروی گرانش زمین گزارش شده!!) ، حالات پیش از مرگ را تجربه کرده ؛ و این موضوع تا بدان حد ادامه یافته که با ورود هر شخص دیگر (ولو به زور!) به درون آن واگن ٬ یک نفر از افراد حاضر در آن جمع به دیار باقی می شتابد . بدین علت است که بسیاری در آن هنگام طلب استغفار و بخشش از درگاه خداوند متعال نموده و با پشیمانی از انجام رفتار ناشایست خود در ایام زندگانی ، چنانچه از آن مهلکه جان سالم به در برد راه تقوا پیشه کرده و به فردی مفید در جامعه تبدیل می شود .

 

- یادگیری قوانین فیزیک : نسبت به تئوری های خشک رایج در کتابها ، آشنایی با این قوانین کاملا تجربی بوده و هر شخص بالغ و نابالغ می تواند به راحتی و بارها در طول سفر با مترو آنها را لمس کرده و ذره ای به علم خویش بیافزاید .

    قانون اول نیوتن :هر جسم که در حال سکون یا حرکت یکنواخت در راستای خط مستقیم باشد، به همان حالت می‌ماند مگر آنکه در اثر نیروهای بیرونی ناچار به تغییر آن حالت شود (بعنوان مثال ؛ شما می توانید و این حق را دارید که در گوشه ای از واگن بایستید مادامی که کسی نخواهد جای شما بیاستد! که البته او نیز این حق را داراست)

     قانون دوم نیوتن : شتاب هر جسم معین با نیروی وارد بر آن نسبت مستقیم دارد. (و هنگامی که به هر دلیل از جمله بخت بد ، نزدیکترین شخص به درب واگن می باشید ، همزمان با باز شدن دربها متوجه ارتباط مستقیم شتاب شما با میزان نیرویی که از پشت به شما وارد شده ، می شوید!)

     قانون سوم نیوتن : هر عملی همواره با عکس العملی مساوی و در جهت مخالف روبرو است ؛ (کافیست فقط یکبار حتی بصورت سهوی پایتان را روی کفشه کسی قرار داده تا کاملا قانون سوم نیوتن ملکه ذهنتان شود ؛ ممکن است با درد همراه باشد!)

 

-  دریافت رایگان عکس و فیلم : به لطف فن آوری پیشرفته و فیلتر نشده بلوتوث ٬ در طول سفر با مترو می توانید از طریق سامانه ی مذکور به دریافت انواع تصاویر مسته جن (بی سواد نیستم ! این کارو نکنم بهم مشکوک می شن اونوقت وبلاگمم فیلتر می کنن خودمم به جرمه اشاعه فحشا می گیرن ؛ همونایی که فکر می کنن آتیش سوزی ها کاره منه!!!)  مبادرت و در دل آرزو نمایید که ای کاش کمی بیشتر این سفر به طول بیانجامد تا بسی بیشتر به محتویات علمی گوشی خود بیافزاییم!

 

- افزایش قدرت تخیل : با توجه به تاخیرات غیر قابل توجیه برخی قطارهای مترو آنهم فقط در پاره ای از اوقات ! که با عذرخواهی درشکه چی (همون راهبر قطار!) از تاخیرات بوجود آمده بدلیل ترافیک خطوط ، همراه می باشد! ؛ ما نیز می توانیم قوه تخیل خود را در آن لحظات بحرانی بکار گرفته و با تصویر سازی به علتهای احتمالی (ولو خنده دار ؛ مگه ما چیمون از آقایه راننده کمه که نتونیم!) کمی اندیشیده تا که باشد این زمان بگذرد (ببخشید یه لحظه جو گرفتتم فکر کردم دارم تو فیلمه حضرت یوسف بازی می کنم!!) به گوشه ای از این سخنان (تخیلات) گوش فرا می دهیم:

 

    بعد از ۷۵ دقیقه تاخیر – درون یکی از واگنها:

    نفر اول : احتمالا کوه ریزش کرده ریخته رو خط !
    نفر دوم : نه ! برف اومده خط دچار یخ زدگی شده از کیسه های شن شهرداری   هم خبری نیست!
    نفره سوم : نخیر هم اینطوری نیست ، من می دونم چه خبره! بین ایستگاه فلان و فلان یه چوپان با ۵۳۱ گوسفند اینوره خط زندگی می کنه!
    نفر اول و دوم با هم : خب این چه ربطی داشت ؟!
    نفره سوم:ربطش اینه که چوپانه هر روز گوسفندارو می بره اونوره خط واسه چرا!
    نفره اول و دوم : الان که شبه؟!
    نفره سوم : خب صبح رفتن الان دارن بر می گردن!!!
    نفره چهارم : سیل اومده !
    نفرات اول تا سوم : سیل کجا بود! الان که بارون نمی یاد؟!
    نفره چهارم : سد شکسته ! و خط رو آب برده ! (لابد پترس هم نبوده دیگه!!!)

    
    و این داستان ادامه دارد ...