شماره یک

و آنچه من می بینم...

شماره یک

و آنچه من می بینم...

خیلی دور، خیلی نزدیک

جا افتادن یه فرهنگ بین مردم یا بهتر بگم فرهنگ سازی کار یه شب دو شب نیست! یه مدت زمانی زیادی اگه صرف آگاه سازی و اطلاع رسانی موضوعی اونم بصورت دسته جمعی (منظورم همون رسانه های جمعی هست!) بشه میتونین اثر این کار رو در ابتدا با یه شیب خیلی کم صعودی و بعد از گذشت مدت زیاد شاهد رشد تصاعدی و همه گیری اون باشین.


همه ی این مزخرفات رو گفتم که اشاره کنم به یه فاجعه که ناشی از غلط فرهنگ سازی کردن یه سری نفهم در زمانهای گذشته. حافظه ی قوی نمیخواد یادآوری اون زمانی که چپ و راست همه جا آگهی و تیزر و انیمیشن و مزخرف و اینجور چیزا پخش میشد که ای مردم خاک بر سر، چه نشسته اید که همینک گرمای خانه از درزهای در و پنجره و کانال کولر راه خروج در پیش گیرند!


و زمان گذشت تا امروز که فرت و فرت* آدما توی لونه هاشون بر اثر خفگی (ناشی از بستن تمامی سوراخهای موجود!)  میمیرن و همونایی که این گند رو بالا اوردن الان تو سرشون میزنن و هِی هشدار میدن که جان هر کی دوست دارین یه قسمتی برای ورود هوای تازه بذارین ...


(دوباره پاراگراف اول رو بخونین؛ و آدمهای زیادی در این مدت خواهند مرد...)



* فرت و فرت: واحد جدید شمارش کشته شدگان


مهارت های زندگی (۲)




* آموزش رانندگی در تهران


- مواد لازم: خودرو         یکعدد
- شرح کار: سوار خودرو شده و به سمت مقصد حرکت کنید!



* چگونه وبلاگ نویسی کنیم؟!

- مواد لازم: وبلاگ         یکعدد
- شرح کار: وبلاگ را باز کرده و در آن بنویسید!



* شباهت های رانندگی و وبلاگ نویسی:


در هر دو مورد چگونگی انجام کار مهم نیست!

 مثال: به هیچ عنوان اهمیتی ندارد در هنگام رانندگی قوانین را رعایت کنید و به حقوق دیگران احترام بگذارید فقط کافیست به مقصد فکر کنید و پدال سمت راست را بیشتر و بیشتر فشار دهید! و به همین ترتیب اصلا اهمیت ندهید که خوانندگان وبلاگتان می بایستی مسخره ترین اتفاقی را که مابین شما و زوج محترمتان اتفاق افتاده، بخوانند و همچنین مهم نیست که شما وبلاگ را با دفترچه خاطرات شخصیتان اشتباه گرفته اید!!!





توجه: از کسانی که ناراحتی قلبی دارند خواهشمند است ابتدا پانوشت انتهایی را بخوانند!

  خودکشی در غرب تهران
واحد خبر- شب گذشته جوان ۲۲ ساله از طبقه دوازدهم یک مجتمع مسکونی در غرب تهران خود را به پایین پرتاب و اقدام به خودکشی نمود که منجر به مرگ وی شد.
به گزارش خبرنگار واحد خبر، "فرشید الف" دانشجوی کارشناسی ناپیوسته عمران-آب و نویسنده وبلاگ شماره یک، پس از تحمل مشکلات روحی و روانی فراوان سرانجام حوالی ساعت ۱۰ شب گذشته به زندگی خود پایان داد!
به گفته دوستان و نزدیکان، وی از مدتها قبل پس از اینکه متوجه شد موضوع بیش از ۹۰ % وبلاگ های فارسی زبان را مسائل عاشقی اتفاق افتاده میان دختران و پسران جوان تشکیل می دهد دچار ناراحتی شدید روحی شده بطوریکه اخیرا بخش نظرات وبلاگ خود را بمدت چند روز بسته و دیگر همانند گذشته به فاصله منظم آپ نمی کرده!
تحقیقات پلیس آگاهی برای روشن شدن زوایای پنهان مرگ این جوان همچنان ادامه دارد.


+++انتهای خبر     تاریخ درج خبر..... 29/02/88       کد خبر.... . 885102-25




پ. ن. : اگه زمانی تو روزنامه ها یا سایتهای خبری، همچین خبری رو خوندین شک نکنید که مرحوم شده ام! در غیر اینصورت زنده و در سلامتی کامل به سر می برم!

بدون عنوان



س. ن. : [حذف شد]



 یکی از همکاران کارت عابر بانک خودش رو به من داد تا مقداری پول براش بگیرم، رمز کارت هم روی کاغذی نوشت و به من سپرد! به سرعت عدد ۴ رقمی به حافظه سپردم، کاغذ رو پاره کردم و همزمان به همکار عزیز توضیح می دادم که : ...... هیچ وقت رمز عبور رو نباید جایی بنویسی ... مخصوصا اگه همراه کارت باشه ... امنیت خیلی مهمه! ... زبونم لال اگه خدایی نکرده ....... از طرفی حافظه انسان توانایی های زیادی داره ..... یه مرغ هم می تونه این عدد ۴ رقمی رو حفظ کنه! ......
نطقم که تموم شد از شدت خنده پخش زمین شدم! همکار عزیز ضمن اینکه کمک می کرد من رو از روی زمین جمع کنه، از لابلای خنده های من شنید که :
رمز عبور چند بود ؟!!!!!!


پ. ن. : سوژه ی طنز پیدا نکردم تصمیم گرفتم قسمتی از "داستانهای من و خودم" رو بنویسم!





- توجه: از کسانی که ناراحتی قلبی دارند خواهشمند است ابتدا پ. ن. انتهایی را بخوانند!

تصادف مرگبار در آزادراه تهران-کرج
   واحد خبر- این حادثه در ساعت ۱۲:۳۰ روز شنبه در کیلومتر ۱۵ آزادراه تهران-کرج روی داد و خودروی پراید پس از ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه با گاردیل میانی اتوبان برخورد کرده و واژگون می شود. فرشید الف راننده این خودرو بر اثر شدت جراحات وارده دردم جان سپرد. بر اساس شواهد موجود وی دانشجوی کارشناسی ناپیوسته رشته عمران-آب و نویسنده وبلاگ شماره یک بوده و در روز حادثه قصد عزیمت به دانشگاه را داشته است.
بنا به گفته شاهدان، سواری پراید سرعتی نزدیک به ۱۵۰ کیلومتر در ساعت داشته است و در بررسی های کارشناس تصادفات راهور ناجا، خودروی حادثه دیده دارای نقص فنی در قسمت ترمزها، فرمان، جلوبندی، شیشه بالابر و قفل مرکزی سمت شاگرد راننده بوده.
لازم بذکر است که بعد از گذشت ۳ روز از این حادثه، ماموران پزشک قانونی همچنان مشغول جمع آوری بقایای جسد متوفی می باشند.

+++انتهای خبر     تاریخ درج خبر..... 21/02/88       کد خبر.... . 886226-25


پ. ن. : اگه زمانی تو روزنامه ها یا سایتهای خبری، همچین خبری رو خوندین شک نکنید که به دیار باقی شتافتم! در غیر اینصورت زنده ام و در سلامتی کامل به سر می برم!

زمان تغییرات


س. ن. : «تغییر» و «تغییرات» عاملی وابسته به زمان است.


معانی و تعریف ها نیز در اثر مرور زمان دچار «تغییر» شده اند. چند مثال:


در گذشته

* استادیوم فوتبال
مکانی برای برگزاری ورزش فوتبال که علاقه مندان می توانند در این محل از نزدیک رقابت ۲تیم مسابقه دهنده را تماشا و تیم محبوب خود را تشویق کنند.
 
* پیاده رو
قسمتی از معابر که اختصاص به تردد عابرین پیاده دارد.

* بوق خودرو
هشدار دهنده ای صوتی که در مواقع اضطراری توسط راننده خودرو به صدا در می آید.

* بازنشسته
فردی که پس از ۳۰ سال کار در یک سازمان دولتی، در دوران بازنشستگی زمان استراحت و فراغت از کار او می باشد.

* زندان
افراد بزهکار و متخلف برای اصلاح و تنبیه طی مدت مشخصی در این محل نگهداری می شوند.

* چراغ راهنمایی و رانندگی
وسیله ای که برای ایجاد نظم عبور و مرور در تقاطع ها استفاده شده و دارای رنگهای سبز، زرد و قرمز که هر یک طبق قانون تعریف خاصی دارد.



حال

* استادیوم فوتبال
مکانی که در آن هر اتفاقی قابل مشاهده می باشد غیر از ورزش فوتبال! و تماشاگران آن هر کاری می کنند غیر از تشویق تیم محبوب خود!!

* پیاده رو
قسمتی از معابر که اختصاص به: تردد موتور سیکلت، پارک خودرو، تخلیه نخاله ساختمانی، سد معبر توسط اصناف و ... داشته و عابرین پیاده در صورتیکه برای موارد فوق ایجاد مزاحمت نکنند، می توانند در آن تردد کنند!!!

* بوق خودرو
وسیله ای که بدون آن، خودرو تعریف نمی شود! و استفاده های بیشماری دارد؛ از جمله: همراهی کاروان عروس، ابراز علاقه یا خشم و ناراحتی، سلام یا خداحافظی به/از راننده خودروی دیگر یا عابر پیاده، زمان سبز شدن چراغ راهنمایی و رانندگی،  و هنگامیکه بخواهیم توجه شخص خاصی را به کار خاصی جلب کنیم!!

* بازنشسته
فردی که پس از ۳۰ سال کار در یک سازمان دولتی، می بایست همچنان به کار (شغل آزاد، مسافرکشی، ...) ادامه دهد!

* زندان
محلی که افراد بزهکار و متخلف، هالیدی خود را در آنجا می گذرانند، به تبادل اطلاعات در حرفه خود می پردازند و برای زمان آزادی یا مرخصی، تشکیل باندهای تبهکاری داده و نقشه اعمال مجرمانه می کشند!

* چراغ راهنمایی و رانندگی
وسیله ای کاملا تزئینی که برای زیبایی شهر در محل های مختلف نصب شده و معانی رنگهای آن برحسب برداشت هر شهروند متفاوت می باشد!

طول عمر



چگونه عمر طولانی داشته باشیم؟!


- هیچگاه فکر نکنید*؛ هر چقدر کمتر از عقلتون استفاده کنید بیشتر عمر می کنید!


- هر کاری را با آرامش و آزادانه انجام دهید و اهمیت ندهید که این کار شما سبب برهم زدن آرامش و آزادی سایرین می شود!


- همیشه حق خود را بگیرید؛ حتی زمانی که حق با شما نیست!


- خودخواه باشید و این نکته را در نظر داشته باشید که مسائل و مشکلات دیگران (حتی دوستان و نزدیکان) به هیچ عنوان به شما مربوط نمی باشد!


- کمتر گوش دهید و بیشتر حرف بزنید!




* یه ضرب المثل چینی هست که میگه: فکر کردن آفت زندگی است!!!